"مسیر عاشقی "پرهام

کاش فرصت آن بوسه عاشقانه ی پاک بر گوشه ی پیراهن یوسف کنعانم یک بار در عمل بر تو ثابت می شدو هزاران کاش و هزاران آرزو که این روز ها در ذهن وقلبم رژه می روند و فرصت فریاد می طلبندتنها ریحان خوش عطر آرام بخش من خوشبختی و آرامش توست وگرنه هیچ دل و قلبی تحمل این حجم از دور ی را نداردوبالاخره چه ناباورانه تمام شدتسلیم تقدیرم و شکر گوی خدای خودومنت دار تمام خوبیهای خدا وتودو چیز در حقم فراموش نشود :حلالیت و دعای خیرباز هم وبرای آخرین بار و آخرین کلام با دل پر درد و چشمان اشک بارمی گویم : "خدا حافظ ،خدا حافظ خدا حافظ"( بغنیتا) "مسیر عاشقی "پرهام...

عشق و یقین ، دو عنصری که تمام مصائب کربلا را برای امام و یارانش احلا من العسل کرد

لباس رزم را چون لباسی بزم به تن کردند ودر فراخنای تاریخ چنان شکوهی آفریدند که هرگز نظیرش رخ نخواهد داد

عاشق که باشی مرگت را نیز عاشقانه بر می گزینی

تمام مراحل زندگیتون مملو از عشق و پاکی و جاودانگی

( بغنیتا )

"مسیر عاشقی "پرهام...

زندگی به من آموخت که من خیلی قوی و محکمم حتی از کوه های زمخت و ستبر

اغراق نیست اگر بگویم دردها ، رنج ها، نامهربانی ها، تبعیض ها، تنهایی ها، دست خالی ها، اجحافها و.....که من تجربه کردم بر شانه هر کوهی بود له می شد.

پس تو نیز می توانی

( بغنیتا)

"مسیر عاشقی "پرهام...